آرتاآرتا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

ای عشق همه بهانه از توست

من عاشق چشمت شدم

دلبندم.....پارسال درست در همین روز یعنی 12 رجب...یک روز مانده به روز پدر....تو پا بر این کره خاکی گذاشتی.....   وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید وقتی زمین ناز تو را در آسمان ها می کشید وقتی عطش طعم تو را با اشک هایم می چشید من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی ...
14 خرداد 1391

نوروز 1391 مبارک

بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک آسمان آبی و ابر سپيد برگهای سبز بيد عطر نرگس، رقص باد نغمه شوق پرستوهای شاد خلوت گرم کبوترهای مست   نرم نرمک می رسد اينک بهار خوش به حال روزگار خوش به حال چشمه ‌ها و دشتها خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها خوش به حال غنچه‌های نيمه‌باز خوش به حال دختر ميخک که می خندد به ناز خوش به حال جام لبريز از شراب خوش به حال آفتاب ای دل من گرچه در اين روزگار جامه رنگين نمی‌ پوشی به کام باده رنگين نمی ‌بينی به جام نقل و سبزه در ميان سفره نيست جامت از آن می که می ‌بايد تهی است ای دريغ از تو اگر چون گ...
16 فروردين 1391